خانه / موضوعات / اخلاق و تربیت / زن در داستان اسلامی معاصر

زن در داستان اسلامی معاصر

یقینا داستان اسلامی معاصر نقش زن را در تربیت فرزندان و توجه به امور خانواده خلاصه نکرده است گر چه این نقش از بزرگترین نقشهایی است که هیچ کس جز زن شایسته آن نیست. و نقشی است که فقط زن آن را به خوبی انجام می‌دهد و با آنچه خداوند او را به آن خصوصیت بخشیده و با سرشت و فطرتی که خداوند او را بر آن آفریده مناسبت دارد. در حالی که ما تحت تأثیر اندیشه غربی و فلسفه مادیگرایی از نقش اجتماعی معینی کاسته تا به نقش اجتماعی دیگری بیافزاییم. مثلا کسی که تعمیر کار اتومبیل است یا ساختمانی را می‌سازد اهمیت او را در مقابل مادری بالا می بریم که نقش او تربیت فرزند کوچکش می‌باشد که به او احساس انسان بودن اهدا نموده تا او را بعنوان یک انسان از مرحله حیوانی به مرحله بشریت ارتقاء داده تا از لحاظ عقل و احساس و درک شخصی متوازن بار آورد.

طبیعتا زن در داستان اسلامی معاصر آن دختر روی جلد مجلات نیست که مردم او را بعنوان مظهر زن آشفته نگاه کنند، و نه زنی است که برای رنگها و جلوه‌ها و لباسها و حتی ارزشها ساخته شده، تا جایی که وقتش و حتی عمرش را اینچنین هدر دهد و نه زنی است که برای او قواعد زیبا سازی چهره و بینی و شانه نمودن موی سر و رنگ زدن ناخن و باریک نمودن ابرو وضع کرده باشد.

راز مشغولیت شک برانگیز به قضایای زن:

کسانی که پشت این مشغولیت شبهه دار به قضایای زن هستند یکی از این دوتا هست.” همچنان که استاد ادیب اسلامی ما ابراهیم عاصی در کتابش « همسه فی اذن حوا » تعریف نموده” تاجری که جز رواج کالایش چیز دیگری نمی‌خواهد که آن را وسیله‌ای جهت تبلیغ کالایش به کار می‌گیرد و او تاجر پیشرفته‌ای است که از زن روی صفحات مجلات و روزنامه‌ها یا در قصص و روایات یا در بسیاری از فیلمها و نمایشنامه ها و یا به صورت و سیله آگاهی رسانی و در نمایش مدلباس به کار می‌گیرد و دیگری، فاجری است که با تصمیم و تصور از پیش در ذهن می‌کوشد که ارزشها را نابود و باورها را واژگون و فاحشه را رواج داده و پوشیده را با آشکار ساختن زشت نماید در حقیقت تجار و فجار به صورت یکسان با عناد و عادت نقشه هایشان را عملی می‌کنند تا زن را وسیله‌ای برای مال دار شدن به صورت نا پاک و حرام بکار گرفته یا وسیله‌ای جهت گذر دادن افکار و اندیشه‌های پلید خویش به عقول مردم استفاده نماید و این زن است که قبل از هر کس دیگری تاوان پس می‌دهد چون بی شوهر مانده و نابود می‌شود و بخصوص از لحاظ معنویت ارزشهایش را به سبب در معرض طلب و عرض قرار گرفتن از دست می‌دهد که نتیجه شنا کردن او همراه با این جریان است که هیچ مقاومتی نشان نداده و به عاقبت آن نیاندیشیده است. جامعه هم کلا مرد و زن (تاوان پس می‌دهد) بجهت فروپاشی اخلاقی و نگرانی و نابودی و از هم گسیختگی خانواده و بدون معنویت بودن تاوان پس می‌دهد و حال زن اروپایی و زنی که بر آن روش است از ما دور نیست و حتی همین زن اروپایی این فروپاشی را احساس می‌کند و دنبال راه نجات است. چند سال قبل تعداد زیادی از دختران و دانشجویان دختر در تظاهراتی گسترده که خیابانهای کوپنهاک پایتجت دانمارک را شکافت، بیرون آمده و شعار دادند:

مــا نمـی پذیـریـم چـیـز بـاشیـم (غیر انسان)

مـا نمی پذیـریم کـالاهای ابـاحی بـاشیم

خـوشبـختی جـز در آشـپزخـانه نیست.

مــی خــواهیــم زن در خــانــه بمـاند.

زن بـــودن را بـه مــا بــرگـردانـیـد.

ما بی بندوباری را نمی پذیریم.

زن در نظر قصه پرداز مسلمان زنی نیست که در خیابانها و جاده‌ها بچرخد و نه زنی است که در مجالس و محفل ها تنش را به نمایش گذاشته تا او را بعنوان ملکه زیبایی دنیا یا روستا یا منطقه انتخاب کنند. و نه زنی است که خانه و شوهر و فرزندانش را ترک کرده تا به دنیای هنر بپیوندد تا به زعم آنان وظیفه‌اش را با لرزاندن شکم یا سخن با مردان گر چه روی صفحه تلویزیون یا فیلمهای ویدئو انجام دهد چرا که زن با تمام معنی یک انسان است انسانی با کشمکشها و احساساتش با رفعت و پستی‌اش یا بلندی و پایینی‌اش. زن فرشته نیست، زن برابر مرد است در بسیاری از امور مشترکند و احیانا هر کدام بر حسب خصوصیاتش با دیگری تفاوت دارد و اینگونه زندگی تکامل می‌یابد. یقینا در جریان زندگی ممکن است زن منحرف شده یا سقوط کند اما قصه پرداز مسلمان از این انحراف خوشش نمی‌آید که این تصور در خیالش بیاید که او را از بستری به بستری دیگر یا از آغوشی به آغوشی دیگر دیده یا انتقام او را (مرد را) تا جایی ببرد- چنانچه بدبینان روحی و جنسی که به زور وارد ادب و هنر و روایت شده اند انجام می‌دهند- زن را در منجلاب فساد آلوده ساخته و به او لباس چرکین بپوشانند.

او (زن) سقوط می‌کند اما لحظات سقوط جولانگاه طولانی کردن سخن از چراگاه جنسی(فاحشه) و بی بند و باری و تهدید جوانان نیست چرا که او به هوش می‌آید و شاید بیشتر از مرد بطوری که مرد از او یاد می‌گیرد که تعالی چگونه است. صفحات تاریخ و واقع امروز از این نمونه ها پر است و هر روز گروههای تازه‌ای هستند که به سوی الله بر می‌گردند و شناخته‌اند که زندگی اموری است مهمتر از تجمل و لباس و آرایش به انواع گوناگونش. در داستان اسلامی می‌بینیم که زنِ هدایت یافته و جهادکننده همچون مرد است خون بر کف، مانند مرد که میادین جنگ شاهراههای جهاد و هجرت با آن آشناست.

در داستان اسلامی زن بدون فریب وتزویر با ما روبرو شده تا از او سخن فطرت بشنویم حنان ابدی ناله‌ای که قلب را می‌شکافد.

وظیفه بزرگی را که خداوند او را برای آن خلقت نموده ترک کرده تا شیاطین انس که از ابلیسان زمان هستند او را به کاری بگیرند که سود عاجلی برای آنها داشته و شهواتشان را محقق ساخته تا او (زن) زیان کار تر از همه باشد زن در داستان اسلامی معاصر با ما روبرو می‌شود تا از رنجهایی که از آن عبور نموده قبل از اینکه به ساحل هدایت برسد سخن گوید نه اینکه بر صندلی بی بند و باری نشیند همچنان که واردان بر ادب برای او می‌خواهند تا خطاهایش را منتشر و نهفته هایش را آشکار سازد یا در توصیف چگونه هدر دادن انوثت و کرامتش سخن طولانی کند.

در داستان اسلامی معاصر زن بعنوان صاحب موضع، پایبند به ارزش، دفاع کننده از عقیده‌اش، دعوتگری که اطمینان دارد به آنچه که دعوت می‌کند و در حالی که به تبلیغ و أداء امانت احساس مسؤلیت می‌کند با ما روبرو می شود.

ما با زن روبرو می شویم در حالی که او در معرض تنصیر قرار می‌گیرد و با وحشیگری آن دست و پنجه نرم می‌کند که گرسنه و آواره شده یا می‌میرد، و بخاطر می‌آوریم که سمیّه اولین زنی بود که در اسلام شهید شد.

قصه اسلامی معاصر مشکل (معضله) فقر را حل نموده همچنین انعکاس آن بر زندگی زن…. اما زن آزاده می‌میرد اما از طریق نا مشروع نان نمی‌خورد.

در پایان از اموری که قصه اسلامی معاصر به آن پرداخته مشکل (عنوست) (بی شوهری) است که قصه پرداز اسلامی سعی نموده آن را از طریق انعکاس آن بر دخترانی که از قطار ازدواج به هر سبب جا مانده‌اند بررسی نماید. با بیان نتایجی که زن درو می‌کند اگر خودش سبب باشد که اغلب تشابهی در حد مطابقت کامل است بین واقع دختران بی همسر همچنان که در زندگی است و بین تصویری که داستان اسلامی معاصر از آن دارد.

و این واقعیت و حقیقت و دیگر حقایق اثبات می‌کند که داستان پرداز اسلامی شناخت بیشتری به امور زندگی که مخصوص زن است داشته و تصویری صادق تر برای آن دارد چرا که سخن او سخن انسانی است که انسان دیگر را احترام گذاشته و می‌داند که مخلوق مکرمی که خداوند او را تکریم داشته وهمانند مرد است که خداوند درباره هر دو می‌فرمایند: «و لقد كرمنا بني آدم و حملناهم فی البر و البحر» (اسراء :۷۰)

سبحانك اللهم وبحمدك، أشهد أن لا إله إلا أنت استغفرك وأتوب إليك

برگرفته از کتاب: المرأه وقضايا الحياه في القصه الاسلاميه المعاصره

مترجم: شيخ طه نحوی

درباره ی شیخ طه نحوی

همچنین ببینید

تیرهای زهرآگین شیطان

تير های شيطان برای گمراهی بشر و اسير نمودن او بسيار فراوان است. گاهی راه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت − سه =

-- بارگیری کد امنیتی --